اینک متن آیه نخست:
(وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًاً مَّقْضِیًّا)1؛ «و همه شما (بدون استنثناء) وارد جهنم میشوید. این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت».
آیه دوم:
(ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا)2؛ «سپس آنها را که تقوا پیشه کردهاند از آن رهایی میبخشیم و ظالمان را در حالیکه از ضعف و ذلت به زانو درآمدهاند در آن رها میسازیم».
در حالیکه از دو آیه دیگر استفاده میشود که گروه خاصی بدون ورود به دوزخ بهسوی بهشت میروند و اصولاً صدای دوزخ را هم نمیشنوند. اینک هر دو آیه:
(إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى أُولَـئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ)3؛ «اما کسانیکه وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده، آنها (مؤمنان و صالحان) از آن دور نگاه داشته میشوند».
(لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ)4؛ «صدای آتش دوزخ را نمیشنوند و آنها در آنچه نفسشان طلب میکند، جاودانه و متنعّم هستند».
بنابراین چگونه بین این دو گروه از آیات که گروه نخست از ورود همه به دوزخ خبر میدهد، و گروه دوم بیان میکند که برخی آنچنان از آن دور میباشند که صدای دوزخ را نمیشنوند. جمع ممکن است؟
پاسخ:
اساس سؤال را یک مطلب تشکیل میدهد و آن اینکه تصور شده که ضمیر در جمله (وَاِنْ مِنْکم اِلاّ واردُها) خطاب به تمام انسانها است، اعم از موحّد و مشرک، نیکوکار و بدکار، در این صورت سئوال یادشده مطرح میشود که از یکطرف چگونه همگی وارد دوزخ میشوند، از طرف دیگر گروهی آنچنان دور میباشند که صدای آن را نمیشنوند!
ولی با توجه به سیاق آیات، باید گفت که مرجع ضمیر در «منکم»، خصوص مشرکان و موحّدان گنهکار است.
و گروهی که قرآن از آنها با جمله( إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى) یاد میکند، در این گروه داخل نمیباشند و آن انسانهای والامقام از مؤمنان و متقیان هستند که از عصمت و یا قریب به آن برخوردارند و این حقیقت با توجه به آیات ماقبل کاملاً روشن میگردد؛ چنان که میفرماید:
(وَیَقُولُ الْإِنسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا)5؛ «انسان میگوید: آیا پس از مردن، در آینده زنده از قبر بیرون خواهم آمد»؟
(أَوَلَا یَذْکُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ یَکُ شَیْئًا)6؛ «آیا انسان به خاطر نمیآورد که ما او را از پیش آفریدیم، در حالیکه چیزی نبود»؟
(فَوَرَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّیَاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا)7؛ «سوگند به پروردگارت همه آنها را همراه شیاطین محشور میکنیم و همه را گرداگرد جهنم در حالیکه به زانو درافتادهاند حاضر میسازیم».
(ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن کُلِّ شِیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَـنِ عِتِیًّا)8؛ «سپس از هر گروه و جمعیتی، کسانی را که از همه در برابر خداوند رحمان سرکش بودهاند، جدا میکنیم».
(ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِیًّا)9؛
«بعد از آن به خوبی از کسانی برای سوختن در آتش اولویت دارند، آگاهم».
با توجه به این آیات که درباره منکران معاد و گنهکاران از مؤمنان سخن میگوید، باید گفت: مرجع ضمیر همین دو گروهند که وارد دوزخ میشوند، ولی در عینحال افراد، به حکم آیه بعدی به دو قسمت تقسیم میشوند.
گروهی پس از سوختن در دوزخ به اندازه محدود نجات مییابند، و گروه دیگر برای ابد در آنجا میمانند.
(ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا)؛
«از میان آنها، موحدان متّقی را نجات میدهیم».
گروه دوم: ردشدگان در آتش برای ابد میمانند.
(وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا)10؛
«ظالمان مشرک را در حالیکه به زانو افتادهاند، رها میسازیم».
با توجه به این پاسخ، سؤال دیگری مطرح میشود و آن اینکه: اگر آیه ورود به دوزخ، به حکم آیات ما قبل، مربوط به گنهکاران است، پس جمله نخست(نُنَجّی الّذین اتَّقُوا) چه معنی دارد؟ و اصولاً، تقوا چه تناسبی با گنهکاران دارد؟
پاسخ آن این است که مراد از تقوا در آیه، تقوای نسبی است،یعنی کسانی از پرستش بت پرهیز نمودهاند، یعنی موحدان از این گروه را پس از ورود به دوزخ و دیدن کیفر، از آتش نجات میدهیم، و مشرکان بهطور جاودانه در آنجا میمانند. بنابراین همه گنهکاران وارد آتش میشوند، ولی از میان آنان متقیان (موحدان) پس از اندی نجات پیدا میکند.
در قرآن، تقوا در مورد تقوای نسبی نیز بهکار رفته؛ مثلاً درباره مشرکان میفرماید:
(وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ٭قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یَتَّقُونَ)11؛ «به موسی گفتیم سراغ ظالمان قوم فرعون برو، وبگو چرا تقوا را پیشه خود نمیسازند؛ یعنی چرا از بتپرستی دست برنمیدارند».
از این مثال روشن میگردد که مراد از ظالمان در آیه (وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا)، همان مشرکان است که برای ابد در آتش باقی خواهند ماند، و ظلم در قرآن در مورد مشرک به کار میرود؛ چنان که میفرماید:(إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ)12.
ازاین بیان نتیجه میگیریم:
میان دو نوع آیات کوچکترین مخالفت نیست.
1.ضمیر «منکم» مربوط به مشرکان و موحدان گنهکار است، نه همه انسانها.
2. در دوزخ موحدان گنهکار، نجات پیدا میکنند.
3. ظالمان که همان مشرکانند در دوزخ میمانند.
4. انسانهای والامقام که قرآن از آنها به (سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَى) تعبیر میکند و قبلاً به آنان وعدهی نیک داده شده است، از مورد آیه خارج میباشند.
..............................................
پینوشتها
1. مریم؛ 71. 2. مریم؛ 72. 3. انبیاء؛ 102.
4. انبیاء؛ 102. 5. مریم؛66. 6. مریم؛67.
7. مریم؛68. 8. مریم؛ 69. 9. مریم؛ 70.
10. مریم؛ 72. 11.شعراء؛ 10و 11. 12. لقمان؛ 13